فریلنسینگ همیشه یکی از بهترین گزینههای کسب درآمد برای توسعه دهندگان است. در این مسیر کاری، امکان رشد و پیشرفت بیشتری وجود دارد. همین طور به دلیل آزادی در عملکرد، یک برنامه نویس فریلنسر میتوانید زمان خود را به بهینهترین روش مدیریت کند.
اما این مسیر شغلی مانند سایر روشهای کسب درآمد، چالشهای زیادی دارد. یکی از مهمترین این چالشها نحوه قیمت گذاری برای پروژهها است. در این مطلب سعی کردهایم معیارهای منطقی برای قیمت گذاری پروژهها را بررسی کنیم.
پس از اینکه متوجه درخواست مشتری شدید، حال شما باید وظایف خود را در نظر بگیرید و آنها را با ۴ معیار ارزیابی کنید: کارآیی، فوریت، تخصص و اثربخشی.
اما پیش از فکر کردن به این معیارها، لازم است که در مورد قیمت مورد نظر خود نیز کمی فکر کنید. به عبارت دیگر، هزینهای را در نظر بگیرید که انتظار دارید مشتری به شما بپردازد.
قیمت مورد نظر ارتباط بسیار مستقیمی با میزان اعتماد به نفس شما دارد. بنابراین، عدم اعتماد و اطمینان به خود، منجر به کاهش قیمت مورد نظرتان میشود. زیرا زمانی که اعتماد به نفس شما کم است، به تبع آن احساس مسئولیتپذیری شما نیز کاهش پیدا میکند.
در نتیجه، برای اینکه بتوانید تجربیات موفقی را در حوزه کاری خود داشته باشید، باید اعتماد به نفس کافی داشته باشید و با وجود آن، بتوانید قیمت مناسب و مورد نظر خود را پیشنهاد دهید. در غیر این صورت، هرگز نخواهید توانست که قیمت مدنظراتان را اعلام یا مشتری را راضی و راغب به پرداخت آن کنید. پس، برای موفقیت بیشتر در کار، فقط و فقط به خودتان اعتماد داشته باشید.
در حال حاضر شما با توجه به حجم کاری و وظایف شما در پروژه، یک محدوده قیمتی را به صورت ذهنی در نظر گرفتهاید. اما این کافی نیست. برای اینکه هزینه معقول و مناسبی را به مشتری پیشنهاد دهید، لازم است که از هزینههای رد و بدل شده در بازار کاری خود نیز اطلاع داشته باشید و آنها را در نظر بگیرید.
اما توصیه میکنیم در این بین، به حقوق و دستمزد خود در یک شرکت بسنده نکنید. چون زمانی که شما در یک شرکت کار میکنید، ممکن است از خدمات زیادی مثل فضای کاری، مزایای رفاهی و یک لپتاپ بهره ببرید. این در حالی است که فریلنسرها، مجبورند به تنهایی هزینه آنها را پرداخت کنند.
بنابراین، مراجعه به دوستانی که به عنوان یک فریلنسر کار میکنند، راه بسیار خوبی برای اطلاع از قیمت بازار است.
حال که قیمت مورد نظر خود را با توجه به قیمت بازار و ذهنیت خود در نظر گرفتید، زمان آن است که کارتان را بر اساس ۴ معیار ذکر شده ارزیابی کنید و قیمت نهایی خود را تعیین کنید. در ادامه هر یک از این معیارها را شرح میدهیم.
اگر شما بتوانید کار را ۳ برابر سریعتر از دیگران انجام دهید، پس منطقی نیست که هزینهای که دریافت میکنید، به صورت ساعتی باشد. برای نمونه، یکی از مهارتهای قابل توجه توسعهدهندگان حرفهای، این است که میتوانند یک کار را در کمترین زمان نسبت به دیگران انجام دهند. چرا؟ اجازه دهید با یک مثال توضیح دهیم.
به عنوان مثال یک توسعهدهنده حرفهای، میتواند قسمت بکاند یک نرم افزار با زمان کمتری توسعه دهد. حالا شاید بگویید که چون کار را در مدت زمان کمتری انجام میدهد، پس باید هزینه کمتری نیز دریافت کند. اما در حقیقت، باید بدانید که این یک مزیتی است که به عنوان ارزش افزوده برای مشتری یا کارفرما ارایه میشود.
اگر از شما خواسته شد که کار خود را سریعتر تمام کنید، پس باید هزینه آن را نیز دریافت کنید. البته لازم است که زمان و حجم کاری آن را در نظر بگیرید. ممکن است مشتری درخواست یک اپلیکیشن موبایل را بدهد که باید در یک هفته انجام شود. طبیعتا پذیرش چنین درخواست فوری ریسک بالایی دارد. چرا که ممکن است نتوانید آن را به موقع به اتمام برسانید. پس نباید چنین درخواستهایی را قبول کنید. مگر اینکه از اعتماد به نفس بسیار بالایی برخوردار بوده و اطمینان کاملی از اتمام به موقع آن داشته باشید.
افراد زیادی وجود دارند که میتوانند وبسایتهای وردپرسی بسازند. بنابراین، این نوع کارها به تخصص کمتری نیاز دارند. اما کارهایی مثل توسعه نرم افزارهای اختصاصی به مهارت بسیار بالایی نیاز دارد.
با این حساب، باید به هنگام تعیین قیمت این موضوع را نیز در نظر بگیرید و بر حسب میزان تخصصی بودن یک پروژه قیمت را مشخص کنید. اینجاست که مدیریت زمانی را که برای یادگیری تخصص مورد نظر صرف کردهاید، ارزشمند خواهد شد.
البته به یاد داشته باشید که مهم نیست که میزان راحتی کار مورد نظر چقدر است، مهم این است که چند نفر میتوانند همین کار را انجام دهند.
یک موضوع جالبی که وجود دارد این است که توسعهدهندگان مختلف در شرایط کاری کاملاً یکسان، نتایج مختلفی را کسب میکنند. به عبارت دیگر، کیفیت تولید یک محصول رابطه مستقیمی به این موضوع دارد که چه کسی آن را ساخته است.
حداقلترین سطح کیفیتی که میتوان ارایه داد، این است که برای نمونه، یک اپلیکیشن فقط به درستی برنامهنویسی شده باشد و به خوبی کار کند. سطح کیفیت بعدی که در واقع یک ارزش افزوده محسوب میشود، این است که این کار شما چه تعداد از کاربران را راضی میکند و پوشش رسانهای آن چقدر است.
اگر در یک پروژه این دو سطح از کیفیت را ارایه دهید، بیشک اثربخشی شما زیاد خواهد بود. اما این مهارت خود را باید به مشتری ثابت کنید. به این ترتیب که موفقیتهای خود را بیان کنید تا آنها نیز بتوانند از عالی بودن مهارتهای شما مطمئن باشند و به شما اعتماد کنند.
به عنوان مثال، فردی به آسانی میتواند یک اپلیکیشن را طراحی و برنامهنویسی کند. چگونه باید این موضوع را اثبات کند؟ برای نمونه، با ارایه یک برنامه کاربردی که آن را توسعه داده است و تعداد کاربران زیادی دارد. همین یک مورد برای اثبات خود کافی است و دیگر نیازی به رد و بدل کردن هزاران کلمه و حرف برای اثبات مهارتهای خود به مشتری نیست.
همانطور که مشاهده میکنید، این چهار معیار هیچ فرمول یا روش کاملی را برای محاسبه قیمت ارایه نمیدهند. در حقیقت، آنها تنها در تنظیم قیمتگذاری کمک میکنند.
اما در کنار همه این موارد، این موضوع را همیشه به یاد داشته باشید که مهارتهای خود را ارزان نفروشید یا سعی نکنید متناسب با بودجه مشتری تصمیم بگیرید. این کار هر دو طرف را با نارضایتی روبرو خواهد کرد. چرا که هزینه کم باعث کاهش انگیزه کار در شما میشود و به تبع آن، کیفیت تولید افت پیدا میکند. این امر نیز به نارضایتی مشتری منتهی خواهد شد.
بنابراین، بهتر است که مشتری خود را قانع کنید که بودجه کم منجر به انجام کار با کیفیت کم خواهد بود. پس به جای آنکه یک کار کم کیفیت تحویل بگیرد و در کنار آن چند بار نیز برای بهتر شدن آن هزینه کند، در همان ابتدای کار بودجه بیشتری به این کار اختصاص دهد و کار با کیفیت را ۳ برابر بهتر و سریعتر تحویل بگیرد.
در این بین، ممکن است مشتری اقرار کند که بودجه کافی ندارد. در چنین مواقعی میتوانید به آنها پیشنهاد دهید که برخی از الزامات را رعایت کنند تا هر دوی شما به رضایت نسبی برسید. زیرا این موضوع مهم است که شما و مشتری بتوانید معیارهای قیمتگذاری را درک کرده و آنها را بپذیرید تا بهترین نتیجه را کسب کنید.
[button class=”github-btn” href=”http://frontcast.ir/freelancing”]پادکست شماره ۴: فریلنسینگ[/button]
۵۰ درصد تخفیف ویژه زمستان فرانت کست تا ۱۴ دی
کد تخفیف: wnt
دیدگاهها: